اسایش و راحتی امروز حاصل رنج و زحمت دیروز است.(کوروش کبیر)
خوش آمدید - امروز : پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

متن سخنرانی حجت الاسلام فرحزاد در رابطه با دروغگوئی

متن سخنرانی حجت الاسلام فرحزاد در رابطه با دروغگوئی

http://media.hawzahnews.com/Larg/1394/12/19/IMG09080208.jpg

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصیت‌های نبی گرامی اسلام به امیرالمؤمنین- دروغگویی
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: ۰۸-۰۶-۹۵

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
همه گویند مجنون، همه گویند دیوانه‌ام *** دلیل عاقلانه بودنش را من نمی‌دانم
همیشه رود می‌فهمد که جریان چیست در پایان *** شبیه برکه‌ها در حسرت دریاست، نمی‌دانم
صراط المستقیم من، رئوف من، رحیم من *** تو را اینگونه می‌بینم، تو را اینگونه می‌خوانم
تو با چشمان خود پشت سر من آب می‌ریزی *** تو با دستان خود رد  می‌کنی از زیر قرآنم
اگر شمس الشموسی این تو و این چهره زردم *** بسوزانم، بسوزانم، بسوزانم
حدیث نور را من سلسله در سلسله خواندم *** رسیدم تا به نیشابور فهمیدم مسلمانم
اگرچه چند باری آمدم مشهد به پا بوست *** خدا می‌داند از هرچه نرفتن‌ها پشیمانم
به من لطفی کن ای چشمه، به حق آن لب تشنه *** به من لطفی کن ای باران که عظشانم، ببارانم

شریعتی: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا. سلام می‌کنم به همه شما، خانم‌ها و آقایان، بیننده‌ها و شنونده‌های خوبمان. آرزو می‌کنم در هر کجا که هستید زیر سایه حضرت شمس الشموس، امام رضا(ع) باشید که این روزهای ما منور و مزین به نام ایشان است. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقا فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز. محور ماه ذی‌القعده امام هشتم(ع) است. هم ایام زیارتی حضرت است. هم ولادت حضرت و خواهر بزرگوارشان بوده است. آخر ماه هم شهادت فرزندشان، امام جواد(ع) است. این ماه با یاد امام هشتم است. امروز هم ۲۶ ذی‌القعده روز حرکت پیامبر(ص) در سفر آخری است که از مدینه به مکه حرکت کردند، که حجه الوداع گفته می‌شود. که بعضی به این حجه التبلیغ می‌گویند. چون در این حج خیلی‌ها وظیفه پیدا کردند از طرف خدای متعال تبلیغ ولایت کنند که حجه التبلیغ هم خیلی به جا است.
شریعتی: بحث  ما با حاج آقای فرحزاد در مورد وصایای نبی مکرم اسلام به امیرالمؤمنین بود. نکات بسیار خوبی را شنیدیم. مخصوصاً حدود مزاح که نکات خوبی را اشاره کردند. امروز ادامه وصایا را می‌شنویم.
حاج آقای فرحزاد: پیامبر(ص) به مولا امیرالمؤمنین فرمودند: یا علی «لا تَمْزَحْ‏ فَيَذْهَبَ بَهَاوكَ‏» (من‏لايحضره‏الفقيه/ج۴/ ص۳۵۲) ارزش تو کم می‌شود. گفتیم: اصل مزاح و شوخی امر بسیار پسندیده‌ای است. ولی در حدود خودش جایز است. مؤمن باید شوخ طبع باشد. خدا افرادی را که خمود و عبوس هستند، دوست ندارد. بعد از مزاح حضرت به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «و لا تكذب‏ فيذهب نورك‏» مواظب باش، هیچوقت دروغ نگویی. که گفتن دروغ و کذب نور شما را از بین می‌برد. ما اگر چشممان هم سالم باشد، ولی نور نباشد ما جایی را نمی‌بینیم. شرط دیدن وجود نور است. اگر ما در تاریکی قرار بگیریم هیچ جایی را نمی‌بینیم. ما با نور زندگی می‌کنیم. چه در عالم ماده و چه در عالم معنا با نور ایمان، نور ولایت و نور محبت و نور صدق و راستی حرکت می‌کنیم. روایت داریم هرکس روز قیامت نور معنوی دارد در آتش نمی‌رود. فرق کافر و منافق و مؤمن سر این است که نور توحید و ولایت را دارد یا نه؟ کدام نور دارند؟ دروغ نور ایمان، نور هدایت را خاموش می‌کند.
از امام باقر(ع) که شکافنده علوم و حقایق است، روایت هست که فرمودند: اصل ایمان و ستون ایمان را متلاشی می‌کند. در روایات داریم که از پیامبر سؤال کردند: ممکن است مؤمن ترسو شود؟ فرمودند: ممکن است. پرسیدند: ممکن است مؤمن یکوقت بخیل شود؟ فرمودند: ممکن است. ممکن است بر مؤمن شهوت غالب شود؟ فرمودند: ممکن است. ممکن است مؤمن به مال کسی تحدی کند؟ فرمودند: ممکن است. پرسیدند: ممکن است مؤمن دروغ بگوید؟ فرمودند: نه! ممکن است مؤمن خطاهایی بکند، ولی اصل ایمان و حقیقتش از بین نمی‌رود. اما مؤمن دروغ نمی‌گوید. «إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ‏ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّه‏» (نحل/۱۰۵) افرادی دروغ می‌گویند که ایمان ندارند. یعنی با اصل ایمان و مؤمن و مسلمان بودن منافات دارد. «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي‏ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ» (غافر/۲۸) خدا افرادی که دروغگو و ناسپاس هستند را هدایت نمی‌کند. راه هدایت برای افراد دروغگو بسته است. با دروغ گفتن از اهل‌بیت فاصله گرفتیم.
قبح دروغ و زشتی دروغ که عظمت ایمان را از بین می‌برد، از فحشاء و منکر بدتر است. پیغمبر(ص) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالا وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الاقْفَالِ الشَّرَابَ وَ الْكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَابِ»‏ (كافي/ج۲/ص۳۳۸) خدا تمام بدی‌ها را در یک‌جایی قرار داده و کلیدی که این بدی‌ها را باز می‌کند، شراب است. یعنی کسی که شراب می‌خورد عقلش از بین می‌رود. دست به هر کار خلافی می‌زند. آدمی که مست است ممکن است هر ناهنجاری و هر کار خلافی را انجام بدهد. اما می‌فرماید: دروغ از شراب بدتر است. شرابی که کلید همه درهای جهنم است!
بعضی‌ها که حتی می‌بینیم دین و مذهب هم ندارند، اما چقدر پاک و راست زندگی می‌کنند. اهل دروغ و کلک نیستند. اما ما که مسلمان هستیم و اسلام و قرآن داریم و پیغمبری داریم که با این گروه بالاترین مبارزه‌ها را کرده است. حسرت می‌خوریم که چرا افرادی که ادعا ندارند اهل دروغ نیستند و افرادی که این همه ادعا دارند، اینقدر اهل این منکر بزرگ هستند؟ پیغمبر(ص) فرمودند: کسی که دروغ بگوید ولی عذر نداشته باشد، چون در مواردی هست که اگر عذر داشته باشد مثلاً جان و مال کسی در خطر باشد، یا برای اصلاح بین دو نفر باشد، دروغ اشکالی ندارد. «الْمُصْلِحُ‏ لَيْسَ‏ بِكَاذِبٍ» (كافى/ ج ۲/ ص ۲۰۹) آدمی که اصلاح کننده است، کذاب نیست. یعنی دروغی که دلها را به هم پیوند بدهد استثناء شده است. یا اینکه در جنگ به دشمن مکر و حیله بزنیم که غافلگیرش کنیم. پیغمبر(ص) فرمودند: اگر کسی بدون عذر دروغ بگوید، هفتاد هزار فرشته می‌گویند: لعنت بر تو! لعن فرشته‌ها هم اجابت می‌شود. یعنی از رحمت خدا دور می‌شود. حضرت فرمودند: بوی بد و بوی تعفّن از آدم دروغگو به آسمان‌ها می‌رود که حاملان عرش الهی او را لعنت می‌کنند. حضرت فرمود: هفتاد فحشاء و منکر برای آدم دروغگو می‌نویسند، که نعوذ بالله گویی با محرم خود کار خلاف کرده است.
حضرت زهرا(س) وقتی می‌خواستند از دنیا بروند، روز آخر بود. همه را از اتاق بیرون کردند، به امیرالمؤمنین فرمودند: کنار بستر من بنشین. اولین جمله که فرمودند این بود: من در طول زندگی مشترکی که با شما داشتم نه یکبار دروغ گفتم و نه خیانت کردم. این بالاترین کرامت است. در طول معاشرت با شما یکبار مخالفت با شما نکردم. تمام محورها و ناهنجاری‌های جامعه سر دروغ است. اینهاست که خانواده‌ها را متزلزل می‌کند. دروغ که بیاید تمام جامعه از بین می‌رود.
گاهی خانواده‌ها برای مشاوره می‌آیند، می‌گویند: روز اولی که این آقا آمد، به من گفت: من فوق لیسانس هستم. دو جا هم شغل دارم. ما هم براساس ظاهر گول خوردیم و تحقیق نکردیم. بعد از اینکه عقد بستیم و مدتی زندگی کردیم، دیدیم لیسانس هم که ندارد بلکه اخراجی دانشگاه است. حتی یک شغل هم ندارد. اساس یک زندگی مشترک، افرادی که با هم پیمان می‌بندند و قول و قراری می‌گذارند، چرا دروغ می‌گویند؟ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ‏ ما لا تَفْعَلُونَ‏» (صف/۲) تو که پرداخت این مبلغ را نداری، چرا چک می‌کشی؟ تو که نمی‌توانی این پروژه را در شش ماه انجام بدهی، چرا قول می‌دهی و امضاء می‌کنی؟ اینها همه مصداق‌های بد دروغ است. ما افرادی داریم که در سخت‌ترین خطرها دروغ نگفتند و کارشان به بهترین وجه هم انجام شده است.
امیرالمؤمنین می‌فرماید: علامت ایمان این است که «الايمَانُ أَنْ تُوثِرَ الصِّدْقَ حَيْثُ يَضُرُّكَ عَلَي‏ الْكَذِبِ‏ حَيْثُ يَنْفَعُكَ‏» (نهج‏البلاغه/حكمت ۴۵۸) آیا ما از دید خدا و امیرالمؤمنین مؤمن هستیم یا نه؟ حضرت می‌فرماید: جایی که فکر می‌کنی ضرر است اگر راست بگویی، راست را مقدم بدانی بر دروغی که فکر می‌کنی برایت منفعت دارد. فرمودند: راستی و صدق شمشیر خدا در زمین است. هرکجا فرود بیاید، می‌شکافد. ممکن است مقطعی در چاله بیافتد، ولی خدا او را بلند می‌کند. ولی دروغ انسان را در دنیا و آخرت رسوا می‌کند. در روایت داریم از چیزهایی که خدا بر علیه دروغگو مدرک قرار داده است، فراموشی است. از قدیم هم گفتند: دروغگو فراموشکار است. بارها گفتیم: قضات و دادستان‌ها که بازپرسی می‌کنند، ده سؤال از آدم دروغگو بکنند، لو می‌رود. نیاز نیست طرف را شکنجه کنند. دروغگو خودش دستش رو می‌شود. آرامش دنیایی و آخرتی در راست زندگی کردن است. راستی و صداقت در این دنیا خیلی به ما آرامش می‌دهد و تمام این ناهنجاری‌ها و بی‌بند و باری‌ها برای این است که دروغ زیاد شده است.
یک تاجری به من می‌گفت: حاج آقا من تا به حال از کسانی که یک قیافه‌ای دارند که ناهنجاری نشان می‌دهد، مثلاً فکر می‌کردم که جزء الوات هستند، هیچوقت از اینها صدمه نخوردم. چون آنقدر سر قول و قرارشان سفت و محکم بودند که من اینها را باور کردم. افرادی هم بودند که ظاهر مذهبی و ریش و تسبیح داشتند، خیلی عذاب کشیدم. ما باید ظاهر و باطنمان یکی باشد. یک مصداق دروغ، دروغ در رفتارهای ماست.
یکی از بزرگان می‌فرمود: یکی از مراجع بزرگ نجف به یکی از جیب‌برهای معروف نجف برخورد می‌کند. گفت: من دزد معروف نجف هستم. من آنچنان که می‌نمایم هستم. شما که لباس پیغمبر را پوشیده‌ای، آنطور که می‌نمایی هستی؟ ایشان سه روز حالش منقلب بود و می‌نشست گریه می‌کرد؟ فرمودند: در عمرم هیچکسی مثل این آقا مرا موعظه و نصیحت نکرد. مثنوی می‌گوید:
ظاهرش چون گور کافر پر حلل *** باطنش قهر خدا عزوجل
گاهی قبر افراد کافر و ظالم سنگ فرش و خیلی زیبا است. اما درونش پر از مار و عقرب و دردناک است. دروغ ریشه تمام بدی‌هاست. امام سجاد(ع) فرمودند: «اتَّقُوا الْكَذِبَ‏ الصَّغِيرَ مِنْهُ وَ الْكَبِيرَ فِى كُلِّ جِدٍّ وَ هَزْلٍ» (كافى/ج۲/ص ۳۳۸) از کوچک و بزرگ دروغ پرهیز کنید. به بچه بگوید: چنین و چنانت می‌کنم. دیر خانه آمدی، به همسرت بگویی: ماشین پنچر شد. خوب راستش را بگو. با رفقا بودم و خوش گذرانی می‌کردم. در جامعه ما خیلی تعارفات بی‌خود و الکی هست. از گفتن دروغ‌های کوچک و بزرگ پرهیز کنید. چون گناه کوچک مقدمه گناه بزرگ است. کسی که معتاد می‌شود از یک نخ سیگار و یک مواد جزیی شروع می‌شود.
عروسی یکی از همسران پیغمبر بود. حضرت به خانم‌هایی که برای بدرقه عروس آمده بودند، شیر تعارف کرد. گفتند: ما میل نداریم. گرسنه بودند و شام نخورده بودند. حضرت فرمودند: بین دروغگویی و گرسنگی جمع نکنید. چرا میل و اشتها دارید و می‌گویید: میل ندارم؟ آدم هم دروغ بگوید و هم گرسنگی بکشد. حضرت فرمودند: حتی خدا این دروغ کوچک را هم می‌نویسد.
امام صادق با یکی از دوستانشان می‌رفتند، در خانه رسیدند. خداحافظی کردند و رفتند. یکی از نزدیکان حضرت فرمود: این از دوستان صمیمی شما بود. چرا تعارف نکردی؟ فرمودند: من میل قلبی و آمادگی نداشتم. اگر تعارف می‌کردم، دروغ بود. امام صادق فرمود: بعضی از افراد آنقدر دروغ می‌گویند، که خدا می‌گوید: شما دیگر قابل هدایت نیستید. شما کذاب هستید. بعضی از مواقع هم بنده‌ای همیشه راست می‌گوید و خدا او را جزء صدیقین می‌شمارد.
در روایات هست که اگر کسی ناخواسته یک حرف دروغی را می‌گوید، این جزء کذابین نیست. توبه و جبران می‌کند. ولی کسی که زندگی‌اش بر پایه دروغ است، جبران نمی‌کند و توبه نمی‌کند، این کارش بسیار پیچیده می‌شود. کار او به مراتب از کسانی که دزدی می‌کنند و فحشاء و منکر می‌کنند، بدتر است. لذا در روایت ما یکی در مورد راستگویی و یکی هم امانت‌داری خیلی سفارش شده است.
اگر می‌خواهید کسی را بسنجید به لباس و سر و وضع و ریش گذاشتن و رکوع و سجودش توجه نکنید. عبادت کردن خوب است، اما معیار نیست. می‌فرمایند: به راستگویی و امانت‌داری او نگاه کنید. مرحوم بهاءالدینی را خدا رحمت کند. خداوند مرحوم دولابی را هم رحمت کند. سالگرد ایشان نزدیک است و حدود ۱۴ سال است فوت کردند و بر گردن ما حق عظیمی دارند. ایشان می‌گفت: دین اصلاً یعنی صدق و راستی. واقعاً ما از این بزرگان یک دروغ ندیدیم. یک خلف وعده ندیدیم. پسر مرحوم دولابی می‌گفت: به ایشان می‌گفتیم: فردا مشهد می‌رویم. فردا کربلا می‌رویم. از همان روز آماده می‌شد. برای دقیقه نود نمی‌گذاشتند. به قول و وعده‌هایی که می‌دهیم عمل کنیم.
بارها شخصیت‌های بزرگ خدمت مرحوم بهاءالدینی(ره) می‌آمدند و می‌گفتند: چه کنیم؟ می‌فرمود: دروغ نگو همه کارهایت درست می‌شود. یک آقایی ناراحت شد. گفت: منظور شما این است که «ایاک نعبد و ایاک نستعین» می‌گوییم؟ گفت: نه نه! آن برای اولیای خداست که همه وجودش سر تا پا توحید محض است. همین دروغ‌های عادی را نگو!
به بزرگی فرمودند: بازیگری‌ات را کنار بگذار. یعنی چند چهره نباش. من قول می‌دهم تمام کارهایت درست می‌شود. یادم هست ایشان سکته کرده بودند و نمی‌توانستند راه بروند. نیمه شعبان بود و عده‌ای دیدن ایشان آمده بودند. ما همه انتظار داشتیم برای ما از امام زمان بگویند. ایشان فرمودند: خدا همه بدی‌ها را در یک‌ جایی قرار داده است. شراب کلید همه بدی‌هاست. ولی دروغ از این بدتر است. دروغ نگویید، همه چیز درست می‌شود. دروغ‌های ما باعث شده ما از امام زمان دور افتادیم. اگر ما راست و پاک باشیم، پاک زندگی کنیم، با همسر و بچه و همسایه و دوست راست باشیم، همه چیز درست می‌شود. دروغ رزق و روزی و معنویت را از بین می‌برد. ما را از خدا و پیغمبر دور می‌کند. مرحوم بهاءالدینی همیشه می‌گفتند: دروغ را کنار بگذارید، من قول می‌دهم همه کارهای شما درست شود. دروغ گفتن حرام است، اما گفتن هر راستی هم واجب نیست. یکجا اسرار است نمی‌خواهی بگویی، نگو. اما دروغ هم نگو.
مرحوم بهاءالدینی دوستی داشتند آقای حیدری کاشانی که از وعاظ خوبی بودند و یک کتابی هم نوشتند به نام «سیری در آفاق» مفصل شرح حال آقای بهاءالدینی را نقل کردند. ایشان در کتابشان نوشتند که دنبال افراد برجسته بودم. به آقای بهاءالدینی رسیدم. ایشان نوشتند که من اشعار بلندی در مورد آقای بهاءالدینی سروده بودم. گاهی در خلوت این اشعار را برای ایشان خواندم. ایشان هم گوش می‌دادند و تأمل می‌کردند. بعد به من فرمودند: این چیزهایی که شما می‌گویی، در من نیست. ولی چیزی که من در خودم می‌بینم این است که حقه‌بازی و دوز و کلکی که در بعضی‌ها هست، الحمدلله در من نیست. امام حسین(ع) فرمودند: «شیعتنا من سلمت قلوبهم من کل غل و غش و دغل» ما شیعه امام حسین هستیم. می‌گویند: راست حسینی زندگی کن! در زیارت عاشورا داریم «قدم صدق». فرمود: شیعیان ما کسانی هستند که از هر غل و دوز و کلکی دور هستند. اگر کسی حقه‌بازی و دوز و کلک را کنار بگذارد همه چیز درست می‌شود. تمام پرونده‌ها در دادگستری‌ها بسته می‌شود.
شریعتی:    امروز صفحه ۳۲۲ قرآن کریم، آیات ابتدایی سوره مبارکه انبیاء در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم،‏ اقْتَرَبَ‏ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ «۱» ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ «۲» لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ «۳» قالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «۴» بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْيَأْتِنا بِآيَةٍ كَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ «۵» ما آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَ فَهُمْ يُؤْمِنُونَ «۶» وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «۷» وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدِينَ «۸» ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْناهُمْ وَ مَنْ نَشاءُ وَ أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ «۹» لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ «۱۰»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان‏، (زمان) حساب مردم نزديك شده است، در حالى كه آنان در بى خبرى، (از آن) روى گردانند! هيچ پند تازه‏اى از طرف پروردگارشان براى آنان نيامد، مگر اينكه آن را شنيدند و (باز) سرگرم بازى شدند. در حالى كه دلهاى آنان (از حقّ، غافل و به چيز ديگرى) سرگرم است و كسانى كه (كافر شدند و به خود) ستم كردند، مخفيانه نجوى مى‏كنند كه آيا اين (مرد) جز بشرى مثل شماست؟ آيا با اينكه مى‏بينيد به سوى سحر مى‏رويد؟! (پيامبر) گفت: پروردگار من، هر سخنى كه در آسمان و زمين باشد مى‏داند. او شنواى داناست. (كفّار) گفتند: (آنچه محمّد آورده، وحى نيست) بلكه خواب‏هاى آشفته است، بلكه آنها را به دروغ به خدا نسبت داده، بلكه او يك شاعر است، پس (اگر راست مى‏گويد) بايد همان گونه كه (پيامبران) پيشين (با معجزه) فرستاده شده بودند، او براى ما معجزه‏اى بياورد. تمام آبادى‏هايى كه پيش‏از اينها هلاكشان كرديم، (تقاضاى اين‏گونه معجزات را كردند، ولى همين كه پيشنهادشان عملى شد) ايمان نياوردند، پس آيا اينان ايمان مى‏آورند؟و (اى پيامبر! به آنان بگو:) ما (هيچ پيامبرى را) پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه (آنها نيز) مردانى بودند كه ما به ايشان وحى مى‏كرديم، پس اگر نمى‏دانيد از اهل اطلاع (و اهل‏كتب آسمانى) بپرسيد. و (همچنين) ما آنها را پيكرهايى كه غذا نخورند قرار نداديم و آنان جاويدان نبودند (كه نميرند). سپس ما به وعده‏اى كه به آنان داده بوديم، وفا كرديم. پس آنان و هر كه را خواستيم، نجات داديم و اسراف كاران را هلاك نموديم. همانا بر شما كتابى نازل كرديم كه در آن وسيله‏ى تذكّر شماست، آيا نمى‏انديشيد؟!
شریعتی: یاد و خاطره شهیدان رجایی و باهنر را گرامی می‌داریم. انشاءالله همه آنها با حضرت سیدالشهداء محشور شوند. نکته صلوات و اشاره قرآنی را می‌شنویم.
حاج آقای فرحزاد: پیغمبر(ص) فرمودند: هرگاه جمعی دور هم جمع شوند و در آن مجلس ذکر خدا و صلوات بر محمد و آل محمد نفرستند، آن جلسه‌ای که ذکر خدا و صلوات بر محمد و آل محمد در آن نباشد باعث حسرت و وزر و وبال بر صاحبانش خواهد بود.
اولین آیه از این سوره مبارکه خدای مهربان می‌فرماید: «اقْتَرَبَ‏ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ» یعنی اگر این آیات را باور کنیم، «اقْتَرَبَ» فعل ماضی است. از بس قطعی و یقینی است خدا به صورت ماضی درآورده است. یعنی حساب و کتاب‌های شما خیلی نزدیک شده است. شما در غفلتی هستید که از واقعیات اعراض دارید. اگر آنهایی که چشم و دلشان باز است، حساب و کتاب همان لحظه است. یعنی فکر و نیت بد، ظلم و خیانت انسان را گول می‌زند. آنهایی که اهل معنا و اهل دل هستند متوجه می‌شوند. آنهایی هم که متوجه نمی‌شوند، بدانند که حساب و کتاب‌هایشان قطعی است. در روایت داریم از امام صادق(ع) سؤال کردند: حساب و کتاب کسی که از دنیا می‌رود چقدر طول می‌کشد؟ فرمود: به مقداری که او را دفن کنند و بروند، پرونده‌اش بسته شده است. حساب قیامت هم که مو را از ماست می‌کشند و ریزترین کارها را حساب می‌کنند. چرا ما غافل هستیم؟ همه چیز در این عالم حساب و کتاب دارد. یک برگ بی اذن خدا نمی‌افتد. خدا می‌فرماید: شما از این حساب و کتاب غفلت کردی، در حالی که حساب و کتاب قطعی است. اگر ما جدی بگیریم که حساب‌های ما جدی است، حواسمان جمع می‌شود.
یک عالم بزرگی که سالیان سال در نجف بودند و مدت‌ها اهل توسل و زیارت و خلوت با اهل‌بیت بودند، کسی خدمتشان رسید و گفتند: یک موعظه‌ای کن. ایشان فرمودند: من سه موعظه می‌کنم. اول سعی کن در زندگی هیچوقت دروغ نگویی. با همه صداقت و راستگویی کن. دوم اینکه هیچوقت خیانت در مال و اسرار کسی نکنید. سوم اینکه سعی کنید نماز اول وقت بخوانید.    نماز اول وقت رضوان خداست و آخر وقت غفران خداست.
شریعتی: دعا بفرمایید.
حاج آقای فرحزاد: خدا به حق محمد و آل محمد قسم می‌دهیم قلب امام زمان را از ما راضی و فرجش را نزدیک و ما را جزء راستگویان قرار بدهد. همه عزیزان را از دروغ و گناه حفظ کن. رفع هم و غم و گرفتاری‌ها از همه خصوصاً جوان‌ها بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شریعتی: الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل الطاهرین.

متن سخنرانی حجت الاسلام فرحزاد در رابطه با دروغگوئی