لباس قدیمی را بپوشید ولی کتاب نو بخرید.
خوش آمدید - امروز : جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

متن سخنرانی حجت الاسلام فرحزاد در رابطه با مزاح و شوخی

متن سخنرانی حجت الاسلام فرحزاد در رابطه با مزاح و شوخی

http://media.hawzahnews.com/Larg/1394/12/19/IMG09080208.jpg

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصیت پیامبر گرامی اسلامی به حضرت علی(ع)- مزاح و شوخی
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: ۲۵-۰۵-۹۵

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
میان اشک‌ها با سوز دل، با آه می‌خوانم *** امانم داده‌ای اینجا امین الله می‌خوانم
دلم با هر فرازش آشنا گردید دانستم ***  چرا در هر قدم تنها تو را همراه می‌خوانم
شهادت می‌دهم تو بدعه پیغمبر نوری *** زیارتنامه را آقای من هرگاه می‌خوانم
همیشه در کنارم بوده‌ای شکی ندارم چون *** به لطف هر نگاهت راه را از چاه می‌خوانم
بلند است آرزوهایم، هزاران درد دل دارم *** ولی تا می‌رسم در این حرم کوتاه می‌خوانم
سلام ای نور، ای خورشید، ای آینه باران *** تو را با نام‌های مختلف ای ماه می‌خوانم

شریعتی: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی. سلام می‌کنم به همه بیننده‌های عزیز و نازنین‌مان. شنونده های نازنین رادیو قرآن. دیروز در مشهد الرضا نایب الزیاره شما بودیم. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید. ایام مبارک باشد.
حاج آقا فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان عزیز. زیارت همه قبول باشد. روایت داریم اگر در جمعی یک نفر دلش بشکند و اشکش جاری شود خدا به تمام آن جمع رحم می‌کند. عزیزان قدر بدانند، از نعمت های بسیار بسیار مهمی که خداوند به ما عطا کرده، مرقد شریف آقا علی بن موسی الرضا(ع) است. ۲۳ و ۲۵ ذی القعده هم روز مخصوص زیارتی حضرت است. به یک معنا همه وقت زیارت آقا بهترین اعمال است. روایت بسیار زیبایی دیدم که پیغمبر عظیم الشأن فرمودند: اگر کسی دوست دارد خدا را با نشاط و با روی گشاده ملاقات کند، مهر و محبت و ولایت آقا امام هشتم را بپذیرد و قبول کند. خدا را گشاده رو و خوشحال و سر حال ملاقات می‌کند. زیارت آقا هم دو زیارت است که در روایات ما بسیار روی آن سفارش شده است. یکی زیارت امام حسین(ع) است که خیلی زیاد در عرفه خدا اول به زوار آقا عبدالله نظر می‌کند و بعد به حجاج خودش. در تمام مناسبت‌های مهم هم به زیارت امام حسین(ع) سفارش شده است. بعد از کربلا در روایات زیارت آقا امام هشتم بسیار تأکید شده است. از امام جواد (ع) هم دو روایت نقل شده که حضرت فرمودند: زیارت پدرم از زیارت کربلا افضل است. چون خواص ممکن است زیارت امام حسین بروند. چهار امامی، هفت امامی، ولی زیارت امام هشتم دوازده امامی‌ها معتقد هستند.
امام هفتم(ع) فرمود: اگر کسی یک شب را در جوار قبر فرزندم علی بن موسی الرضا بماند، یا فرزندم را زیارت کند. مثل این است که خدا را در عرش زیارت کرده است. فرمودند: زیارت فرزندم هفتاد حج قبول شده است. روای تعجب کرد و حضرت فرمود: بلکه هفتاد هزار حج قبول شده است. حضرت فرمود: روز قیامت که می‌شود چهار نفر از انبیای گذشته و پیغمبر و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین در صحرای مشعر ظاهر می‌شوند، زوار همه قبور و مشاهد مشرفه را می‌آورند. آنهایی که مدینه، سامرا، نجف، کاظمین و مشهد رفتند. این تعبیر مهمی از امام هفتم است. « ان زوار ولدی علی اعلاهم درجتا و اکثرهم حبه» در میان همه زوار مشاهد مشرفه، زوار قبر فرزندم علی بن موسی الرضا هم درجه شان بالاتر است و هم مزد و عطا و هدیه آنها از همه بیشتر است. انشاءالله عزیزان غفلت نکنند. شده با چنگ و دندان فرش زیر پایش را انسان بفروشد و هر طور شده خودمان را به آب و آتش بزنیم. امام جواد(ع) فرمود: یک قطره باران بر بدن زوار پدرم بخورد و زیارت پدرم را بکند، خداوند بدن او را بر آتش جهنم حرام می‌کند.
شریعتی: بحث ما با حاج آقای فرحزاد در هفته گذشته در ذیل وصیت نبی مکرم اسلام به علی(ع) به بحث مزاح و شوخی رسید. امروز قرار است محدوده را برای ما مشخص کنید.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
در ضمن فرمایشات پیغمبر به علی(ع) به این فراز رسیدیم که فرمود: یا علی مزاح نکن که ارزش و بهای تو از بین می‌رود و دروغ نگو که نور تو خاموش می‌شود. و نور تو از بین می‌رود. مزاح احتیاج به توضیح دارد. از مجموع روایات این در می‌آید که اصل مزاح کار پسندیده و خوبی است. شاد کردن دلهاست. ولی شرایط و محدودیت‌هایی دارد. روایاتی که در مورد مدح و سفارش به مزاح شده است، می‌گوییم.
در روایت داریم که در کافی شریف است و امام صادق فرمودند: با همدیگر می‌نشینید مزاح و شوخی دارید. گفتند: نه، فرمود: نه کم نباشد. با هم مراوده داشته باشید و شوخی و مزاح کنید. پیغمبر هم این کار را می‌کردند که دیگران را شاد کنند. «اَلمُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ و َالمُنافِقٌ قَطِبٌ غَضِبٌ» (تحف العقول/ص۴۹) مؤمن اهل شوخی و مزاح است. خوشرو و نرم است. ملایم است. اهل بازی است. منافق درهم و عبوس و ترشرو است.
شخصی به امام صادق عرض کرد: آیا پیغمبر هم اهل شوخی و مداعبه و مزاح بودند؟ حضرت صادق فرمودند: خدای بزرگ درباره او فرمود: «وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ‏ عَظِيمٍ‏» (قلم/۴) یک بخش و یک شاخه خوش اخلاقی مزاح و شوخی است. انسان ترشرو نباشد. لبخند داشته باشد. متبسم باشد. بعضی از انبیای گذشته بخاطر آیات جهنم و معاد و حساب و کتاب و آخرت و انذارهای شدید یک مقدار گرفته بودند. در حالت خوف و عذاب قیامت بودند. در مورد حضرت یحیی داریم که ایشان اهل خوف بودند و همیشه گریه می‌کردند. هیچوقت نمی‌خندیدند. در همان زمان حضرت عیسی پیغمبر اولوالعزم بودند، هم می‌خندیدند و هم گریه می‌کردند. اما فرمودند: آن برخوردی که حضرت عیسی (ع) داشتند افضل بوده است.
حضرت عیسی(ع) متبسم بودند. اینقدر به خدا خوش بین بودند که همیشه لبخند بر لب داشتند. بین این دو حضرت مناظره شد. به حضرت یحیی گفت: مگر شما از رحمت حق مأیوس هستی که دائم گریه می‌کنی و حالات خوف در شما هست؟ حضرت یحیی به حضرت عیسی فرمود: مگر به شما چک آزادی دادند و از مکر خدا امن هستی. شاید خدا به عمل شما ایراد بگیرد. چطور اینقدر محکم حرف می‌زنی؟ حضرت امیر فرمودند: رجا قویتر از خوف است. خیلی‌ها با رجا بیشتر حرکت می‌کنند. خیلی‌ها هم با خوف حرکت می‌کنند.
حضرت عیسی و یحیی نزد خدا رفتند و گفتند: خدایا تو حکم کن. ما به نتیجه نرسیدیم. خطاب شد، هردو خوب است. هردو را دوست دارم. کدامیک را بیشتر دوست دارم؟ فرمود: محبوب‌ترین شما کسی است که متبسم و خندان است. یعنی به جایش می‌خندد و به جایش گریه می‌کند و خوش بینی او نسبت به من بیشتر است. چون حضرت امیر فرمودند: خوف خودش را می‌بیند. ولی امید و رجا بزرگی خدا را می‌بیند.
روایت عجیبی هم پیدا کردم که خیلی جالب بود. شهید راه خدا بخاطر سه درهم در حبس بود. تا پیغمبر به فامیل‌هایش خبر دادند او را نجات بدهند. مرحوم دولابی می‌فرمودند: کسی را که می‌خواهی بترسانی، یک مقدار امید بده، بعد اگر خواستی چوبش هم بزنی، بزن. از اول بگوییم: خدایی که پدر درمی‌آورد. چنین و چنان است، می‌گوید: من اصلاً خدا را قبول ندارم و طرفش هم نمی‌روم. پیغمبر خدا فرمودند: «لعن الله المبعدین» سه بار فرمودند: از رحمت خدا دور هستند و ملعون هستند و خدا لعنت کند کسانی را که مبعد هستند و افراد را دور می‌کنند. سه بار لعن کردند. فرمود: «هم الذین یقنطون الناس من رحمه الله» آنهایی که مردم را از رحمت خدا ناامید می‌کنند.    در بهشت را می‌بندد و در جهنم را کاملاً باز می‌کند. افرادی که فقط از خوف می‌گویند و انذار را می‌گویند، این مصداق این حدیث است. فرمود: کسانی که در رحمت را می‌بندند و می‌گویند: خبری نیست. خودش در هزار معصیت و گناه گیر کرده است، می‌گوید: راه نیست برگردید. ناامیدی در حد کفر است. «لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ‏ الْكافِرُونَ‏» (یوسف/۸۷) در هر صورت خدای مهربان فرمود: رجاء و امید بهتر است.
امام صادق(ع) فرمودند: خدا پیغمبر را با رأفت و رحمت و مهربانی فرستاد. اگر پیغمبر آن عظمت و هیبت خود را ظاهر کند، تمام جبرئیل‌ها و فرشته‌ها، تمام انبیاء پر می‌اندازند. تمام عالم در وجود پیغمبر است. بزرگترین آیت خدا در عالم وجود پیغمبر است. اگر آن هستی باطنی‌اش را بخواهد ظاهر کند، جبرئیل کیست! تمام انبیاء و اولیاء پر می‌اندازند. همانطور که قرآن نازل شده است و پایین آمده است، کلام خدا بزرگ است و در حد فهم با مردم سخن گفته است. خود پیغمبر هم رفتارش و حقیقتش را با پست‌ترین آدم‌ها تنزیل داده است. یکی از راه حل‌ها این است که شوخی می‌کند. مزاح می‌کند که این پیرمرد و پیرزن و عبد و کنیز و غلام با حضرت راحت بنشینند. هیبت و عظمت حضرت ظاهر نشود. اگر هیبت و عظمتشان را ظاهر می‌کردند، عالم ترین عالم‌ها می‌لرزیدند. پیغمبر وقتی می‌نشستند حلقوی و دایره وار می‌نشستند. الآن در هر همایش و جلسه‌ای یک جایگاه برای شخصیت‌ها است و یک جایگاه برای افراد متوسط و پایین‌تر هست. پیغمبر ما وارد مجلس که می‌شدند کسی اجازه بلند شدن نداشت. ناراحت می‌شدند. ناراحتی پیغمبر هم غضب خداست. شده که ما بارها مجلسی رفتیم، شخصی آمده همه بلند شدند و کل مجلس به هم ریخته است. این خلاف عرف و اخلاق است. چه وقت می‌خواهیم رفتار ائمه را به کار بگیریم؟ مجلس پیغمبر دایره‌ای بود. دایره وار یعنی همه یکنواخت هستند. در همه مذاهب و ادیان بزرگتر با یک فرم و رفتاری معلوم است. ولی پیغمبر ما تمام این توازن‌ها را خواستند بر هم بزنند. مرحوم دولابی می‌فرمودند: پیغمبر ما اصلاً خودش را نمی‌دید. چون این روحیه را داشت با پست‌ترین افراد، غلامان و کنیزان روی خاک می‌نشست و با اینها شوخی و مزاح می‌کرد که این هیبت شکسته شود. یعنی طوری که عظمت در دل طرف ایجاد نشود نتواند به پیغمبر نگاه کند. نتواند سؤال کند و ارتباط برقرار کند. یعنی اگرکسی برای بار اول پیغمبر را می‌دید نمی‌توانست حضرت را تشخیص بدهد. سؤال می‌کرد «أَيُّكُمْ‏ مُحَمَّد» محمد کدام است؟ ما با پدر و مادر و بستگانمان اینقدر صمیمی نمی‌توانیم باشیم که این اعراب جاهلی می‌آمدند سرش را روی زانوی پیغمبر می‌گذاشت و می‌گفت: یا محمد برای من قصه بگو. من خسته هستم. حضرت هم برایش داستان انبیاء را می‌گفت. خسته می‌شد و خوابش می‌برد. به خدا قسم اخلاق و رفتار پیغمبر عالم را متحول کرده است. میلیون‌ها نفر می‌گویند: اشهد ان محمداً رسول الله! میلیون‌ها نفر نماز می‌خوانند. ذکر می‌گویند و دعا می‌خوانند و سجده می‌روند. ماه رمضان هفده ساعت روزه می‌گیرند. این رحمت الهی در رفتار پیغمبر تجلی کرده است. مهربانی و محبت و تواضع و ادب، شما بالاترین کتاب آسمانی هم می‌آوری. ولی اگر خودت مصداقش نباشی، نسخه‌ها را بنویسی ولی به آن عمل نکنی، فایده ندارد. بزرگی می‌فرماید: هرکس در برابر خدا احساس یک سر سوزن برتری کند علو بر خدا کرده است. لذا پیغمبر با این رفتار خود دور و نزدیک را متحول می‌کرد. شوخی‌های پیغمبر دو جهت داشت. یکی تعظیم و هیبت را از بین ببرد.
آیت الله مرعشی نجفی (ره) هم خیلی شوخ مزاج بود. می‌فرمودند: شوخی که می‌کنی دیگر مردم فکر نمی‌کنند ما هیبت داریم. ما هم یکی مثل آنها هستیم و راحت با ما ارتباط برقرار می‌کنند.
در روایت دیگر داریم پیغمبر وقتی می‌دیدند کسی غمگین و دل شکسته است، با او شوخی می‌کردند و که هم و غم‌هایش از بین برود.
یکی از القاب پیغمبر ضحوک است. ضحوک یعنی خندان. ضحوک صیغه مبالغه است یعنی خیلی متبسم بود. عبدالله بن حارث می‌گوید: من کسی را ندیدم که تبسم او از پیغمبر بیشتر باشد. یعنی پیغمبر در معاشرت به خلق لب خندان و روی خوش داشت.
شریعتی: امروز صفحه ۳۰۸ قرآن کریم آیات ۳۹ تا ۵۱ سوره مریم برای شما تلاوت می‌شود.
«وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ‏ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا يُؤْمِنُونَ «۳۹» إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْها وَ إِلَيْنا يُرْجَعُونَ «۴۰» وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهِيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا «۴۱» إِذْ قالَ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا يَسْمَعُ وَ لا يُبْصِرُ وَ لا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئاً «۴۲» يا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِراطاً سَوِيًّا «۴۳» يا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطانَ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلرَّحْمنِ عَصِيًّا «۴۴» يا أَبَتِ إِنِّي أَخافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطانِ وَلِيًّا «۴۵» قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يا إِبْراهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَ اهْجُرْنِي مَلِيًّا «۴۶» قالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كانَ بِي حَفِيًّا «۴۷» وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّي عَسى‏ أَلَّا أَكُونَ بِدُعاءِ رَبِّي شَقِيًّا «۴۸» فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ كُلًّا جَعَلْنا نَبِيًّا «۴۹» وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا «۵۰» وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسى‏ إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا «۵۱»
ترجمه: و آنان را از روز ندامت و حسرت بترسان، آن هنگام كه كار (از كار) بگذرد (و همه چيز پايان يابد) در حالى كه (اكنون) آنان در غفلتند و ايمان نمى‏آورند. تنها ماييم كه زمين واهلش را به ارث مى‏بريم و (همه) به سوى ما بازگردانده مى‏شوند. و در اين كتاب، ابراهيم را ياد كن، كه او پيامبرى راستگو و راست كردار بود. آنگاه كه (ابراهيم) به پدرش گفت: اى پدر! چرا چيزى را مى‏پرستى كه نمى‏شنود و نمى‏بيند و تو را از هيچ چيز بى نياز نمى‏كند؟ اى پدر! همانا دانشى براى من آمده كه براى تو نيامده است؛ بنابراين، از من پيروى كن تا تو را به راه راست هدايت كنم. اى پدر! شيطان را پرستش مكن كه شيطان نسبت به خداى رحمان عصيانگر است. اى پدر! همانا من مى‏ترسم كه از جانب خداى رحمان عذابى به تو رسد، و تو براى شيطان دوست و ياور باشى. گفت: اى ابراهيم! آيا از خدايان من بيزارى؟ اگر از (اين روش) دست برندارى قطعاً تو را سنگسار خواهم كرد و (اكنون) براى مدّتى طولانى از من دور شو. (ابراهيم از او جدا شد و) گفت: سلام بر تو، به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش مى‏خواهم، زيرا او همواره نسبت به من بسيار مهربان بوده است. ومن از شما وآنچه غير خدا مى‏خوانيد كناره‏گيرى مى‏كنم وپروردگارم را مى‏خوانم، اميدوارم كه در خواندن پروردگارم محروم (و بى پاسخ) نمانم. چون ابراهيم از مشركان و از آنچه به جاى خدا مى‏پرستيدند كناره گرفت، ما اسحاق و (فرزندش) يعقوب را به او عطا كرديم و همه را پيامبر قرار داديم. و از رحمت خويش به آنها عطا كرديم و براى آنان (در ميان مردم) نام بلند و نيكو قرار داديم. و در اين كتاب از موسى ياد كن، زيرا كه او بنده‏ى (برگزيده و) خالص شده (خدا) و فرستاده‏اى پيامبر بود.
شریعتی: نکات قرآنی امروز را بشنویم.
حاج آقای فرحزاد: یکی از چیزهایی که ما را به پیغمبر قطعاً نزدیک می‌کند صلوات است. چون صلوات کار خداست. کار ملائکه است. یکی از برکات صلوات این است که اخلاق الهی،اخلاق ملائکه، اخلاق محمد و آل محمد در ما ایجاد می‌کند. یکی از چیزهایی که در ما تواضع و ادب و فروتنی و خوشی می‌آورد، مداومت بر ذکر صلوات است. پیغمبر تعبیر کردند که «اولی الناس» یعنی سزاوارترین و نزدیک ترین افراد به من کسانی هستند که در دنیا زیاد بر محمد و آل محمد بفرستند.
نماز یکشنبه ماه ذی‌القعده دو تا دو رکعت است. از روز یکشنبه از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب است. یکبار «قل اعوذ برب الناس» و یک بار  «قل اعوذ برب الفلق» را بخوانند. پیغمبر فرمود: کسی این نماز را بخواند، خدا گناهانش می‌آمرزد و توبه‌اش را قبول می‌کند. فرمود: فایده نماز این است که خدا خصما و طلبکارهایش را راضی می‌کند. فرمود: در آخر الزمان بسیاری از افراد بی دین از دنیا می‌روند. این نماز باعث می‌شود انسان ایمانش دست آویز شیطان نشود و با ایمان از دنیا برود. این نماز باعث می‌شود انسان نورانی باشد و جایش در عالم برزخ خوب باشد. خدا والدینش را از او راضی می‌کند. مغفرت و آمرزش شامل حال خودش و ذریه‌اش می‌شود. وسعت رزق هم می‌آورد. این نماز باعث می‌شود ملک الموت به آسانی قبض روح کند. این هم خیلی مهم است.
در نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین هست، خدایا اگر روزی قرار شد من علی از این دنیا بروم، اول جان مرا بگیر. اینکه انسان راحت از دنیا برود خیلی خوب است. آیت الله بهجت (ره) می‌فرمودند: مرحوم آقای کمپانی استاد ما از خدا همیشه می‌خواستند راحت از دنیا بروند. مقید به زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام بودند. زیارت عاشورا را خواندند و خسته شدند. در خواب از دنیا رفتند. یعنی یک ذره هول مرگ را هم نبیند. این خیلی زیباست. این نماز باعث می‌شود انسان به راحتی از دنیا برود.
آیه ۳۹ سوره مریم، «وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ‏ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا يُؤْمِنُونَ» خدا می‌فرماید: مردم را انذار کن. روز قیامت یکی از اسم‌هایش یوم الحسره است. دیگر کار گذشته است. غفلت از معاد و غفلت از حساب و کتاب، غفلت از خدا ریشه تمام رذایل اخلاقی است. غفلت از اینکه جایگاه و وظیفه ما چیست. این غفلت باعث می‌شود انسان از ایمان صرف نظر بکند و مؤمن نشود. همیشه یادآوری کنیم که یاد خدا و معاد و حساب کتاب و یاد کارهای خیر کنیم، در خودمان بارور کنیم از غفلت و بی‌ایمانی خدا ما را حفظ کند.
شریعتی: کسانی که دوست دارند، راهکارهای شادی و نشاط را بدانند، کتاب «شادی و نشاط» نوشته حاج آقای فرحزادی، بسیار کتاب خوبی است. راههای شادی و عوامل شادی را در آینه آیات و روایات آوردند. حاج آقا دعا بفرمایید.
حاج آقای فرحزاد: خدا را قسم می‌دهیم به حق علی بن موسی الرضا، ولی نعمت ما قلب امام زمان از ما راضی و فرجش را نزدیک بگردان. خدایا به حق محمد و آل محمد ما را جزء بهترین زوار امام هشتم قرار بده. رفع هم و غم و گرفتاری از همه مؤمنین بفرما. ما را جزء بهترین بندگان صالح خودت قرار بده.
شریعتی: باب الجواد راه ورودی به قلب توست *** حاجت رواست هرکه از این راه می‌رود
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل الطاهرین.

 

 

متن سخنرانی حجت الاسلام فرحزاد در رابطه با مزاح و شوخی